? How to overcome fatigue
- تاریخ 01/08/2025
فهرست مطالب
How to overcome fatigue
Sophie is a 20-year-old girl who works in a busy coffee shop. Every day she wakes up early and goes to work, she makes coffee serves customers and cleans tables at first. She loves her job she talks to many people and learns how to make perfect cappuccinos.
But after a few months she feels very tired. Sophie tries to push through her fatigue she drinks More Coffee Works longer hours and smiles at every customer, but inside she feels exhausted. One day her manager asks her to work late again she agrees but when she carries a tray of coffee her hands shake the tray falls and hot coffee spills everywhere.
At that moment Sophie realizes she cannot keep living like this she goes home sits on her bed and thinks she asks herself why am I so tired Sophie decides to make a change First she starts going to bed earlier she stops scrolling on her phone late at night instead she reads a book or listens to calming music this helps her sleep better, next Sophie makes time for exercise after work she goes for a walk in the park the fresh air and sunlight make her feel alive.
She also eats healthier meals she stops eating chips and candy during breaks and brings homemade sandwiches and fruit Sophie also learns to say no when her manager asks her to work overtime, she politely says she needs to rest at first, she feels nervous but her manager understands.
One weekend Sophie plans a day for herself she visits a museum watches a movie and writes in her journal she remembers the things she loves and feels happy again. after a few weeks Sophie feels stronger and more energetic she smiles at work but this time it feels real she realizes that taking care of herself helps her do her job better.
One day a customer compliments her saying you always seem so positive what’s your secret Sophie smiles and replies I take time to rest and enjoy life. The customer nods and says I should try that too Sophie feels proud knowing she has not only overcome her fatigue but also inspired someone else.
چطور بر خستگی غلبه کنیم؟
سوفی دختر 20 سالهای است که در یک کافه شلوغ کار میکند. هر روز صبح زود بیدار میشود و به محل کارش میرود. او قهوه درست میکند، به مشتریان سرویس میدهد و میزها را تمیز میکند. در ابتدا، سوفی عاشق کارش بود. او با افراد زیادی صحبت میکرد و یاد میگرفت که چطور کاپوچینوهای عالی درست کند. اما بعد از چند ماه، احساس خستگی شدیدی کرد.
سوفی تلاش میکرد خستگیاش را نادیده بگیرد. او قهوه بیشتری مینوشید، ساعتهای طولانیتری کار میکرد و به همه مشتریان لبخند میزد، اما درونش کاملاً خسته بود. یک روز، مدیرش از او خواست که دوباره تا دیر وقت کار کند. سوفی قبول کرد، اما وقتی یک سینی قهوه را حمل میکرد، دستهایش لرزید، سینی افتاد و قهوه داغ همه جا ریخت.
در آن لحظه، سوفی فهمید نمیتواند به این شکل ادامه دهد. او به خانه رفت، روی تختش نشست و فکر کرد. از خودش پرسید: «چرا اینقدر خستهام؟» سوفی تصمیم گرفت تغییری در زندگیاش ایجاد کند.
اولین قدمش این بود که زودتر به رختخواب برود. او دیگر شبها وقتش را با گشتن در گوشی نمیگذراند و بهجای آن کتاب میخواند یا به موسیقی آرامشبخش گوش میداد. این کار به او کمک کرد بهتر بخوابد.
سپس، سوفی زمانی برای ورزش پیدا کرد. بعد از کار به پارک میرفت و قدم میزد. هوای تازه و نور خورشید به او انرژی میداد. او همچنین غذاهای سالمتری میخورد. دیگر هنگام استراحت چیپس و شکلات نمیخورد و بهجای آن، ساندویچهای خانگی و میوه میآورد.
سوفی یاد گرفت که «نه» بگوید. وقتی مدیرش از او میخواست اضافهکاری کند، با احترام جواب میداد که نیاز به استراحت دارد. ابتدا این کار برایش سخت بود، اما مدیرش او را درک کرد.
یک آخر هفته، سوفی یک روز را برای خودش برنامهریزی کرد. به موزه رفت، یک فیلم دید و آن روز را در دفترچهاش نوشت. او به یاد آورد چه چیزهایی را دوست دارد و دوباره احساس شادی کرد.
چند هفته بعد، سوفی قویتر و پرانرژیتر شد. در محل کار لبخند میزد، اما این بار لبخندش واقعی بود. او فهمید که مراقبت از خودش باعث میشود کارش را بهتر انجام دهد.
یک روز یکی از مشتریان به او گفت: «تو همیشه خیلی مثبت به نظر میرسی، رازت چیه؟» سوفی لبخند زد و جواب داد: «من وقت میگذارم برای استراحت و لذت بردن از زندگی.» مشتری سر تکان داد و گفت: “من هم باید این کار رو امتحان کنم.”
سوفی احساس افتخار کرد، چون نهتنها بر خستگیاش غلبه کرده بود، بلکه الهام بخش فرد دیگری هم بود.